مادر

وقتی خیس از باران به خانه رسیدم برادرم گفت: چرا چتری با خود نبردی؟ خواهرم گفت: چرا تا بند آمدن باران صبر نکردی؟ پدرم با عصبانیت گفت: تنها وقتی سرما خوردی متوجه خواهی شد اما مادرم در حالی که موهای مرا خشک می کرد گفت "ای باران احمق!" این است معنای مادر .

بعضی از آدمها تجدید چاپ می شوند و برخی دیگر فتوکپی آدمهای دیگر دلم از نبودنت پر است، آنقدر که اضافه اش از چشمانم میچکد.

اینم چند تا جمله به درد بخور

هيچ وقت با يه آدم احمق دهن به دهن نشو. چون كساني كه از بيرون نظاره‌گر اين دعوا هستند، احمق‌تر از اوني هستند كه بتونن تشخيص بدن حق با توئه يا اون.

شاعر از کوچه ي مهتاب گذشت ليک شعري نسرود نه که معشوقه نداشت نه که سرگشته نبود سالها بود دگر کوچه ي مهتاب خيابان شده بود.

در بين تمامي مردم تنها عقل است كه به عدالت تقسيم شده زيرا همه فكر مي‌كنند به اندازه كافي عاقلند.

در شهري که خورشيد را به قيمت شمعي نمي خرند پروانه شدن يعني تباهي .

اين روز ها هم نانواها جوش شيرين ميزنند بيچاره فرهاد.